وظیفه معامله با خلق:
با مردم آن کند که پسندد مردم با او آنچنان کنند، نکند آنچه را که از برای خود نپسندد. هر کس هر چه قرض دهد همان را پس بگیرد و هر تخم بکارد همان را درو نماید.
وظیفه کسب:
پس از تعلیم گرفتن مسائل لازمه آن که الفقه ثم المتجر باید مطلقا کسب را سبب روزی و منشاء ارتزاق خود نداند، بلکه وسیله و واسطه هم قرار ندهد (و فی السماء رزقکم وما تو عدون)و لکن چون از افراد جامعه بشر است چنانچه سایر افراد به مصالح معاشیه او قیام می کنند باید او هم به بعضی از مصالح آنها اقدام نماید و الا تضییع حق نوع نموده است و خود را بار بر آنها کرده است و خداوند تعالی دشمن می دارد بنده ای را که بار خود بر دیگران نهد و زحمت خود به دیگران دهد و چون به این نکته التفاوت کند و مقصود از کسب را بیابد البته در مکاسب خود مقتصد شود و معاملات خود را صرفاً برای مصالح عباد قرار دهد، از هر غل و غش کنار ، و از هر تقلب دور، سودایش بی زیان، مصداق: الکاسب حبیب الله شود، نه به درد چکنم گرفتار و نه به علت خسران دچار گردد.
بخش سوم از نامة اول کتاب نامه های حائری
برای شرح نامه به همان کتاب مراجعه شود.