بسم الله و له الحمد
خاطرات شفاهی
تنظیم از سعید غفارزاده
اطلاع از زندگی مردان بزرگ تاریخ، بدون داشتن خاطرات شفاهی یعنی مواردی که اطرافیان در زندگی عادی و حشر ونشرها، از آنها داشته اند مطمئنا کامل نخواهد بود. چه هرچه انسانها دارای مقامات بلندی باشند، جامعیت وجودی یا نواقصی که در نفوسشان داشته اند به طور واضح آشکار نمی شود. آنچه در انسانها ملاک کلی شناختشان و بسیار مهم است جامعیتی بهر اندازه که به دست آ ورده اند می باشد.
بسیار مردان و زنانی می را شناسیم که با وجود شهرتشان درانواع میدانهای علمی، مشغله های زیاد کاری آنچنان مشغولشان داشته است که از سهم بزرگی از زندگی فردی و اجتماعیشان غافل شده اند . مثلا نتوانسته اند به همسرانشان، فرزندانشان، خوابیدنشان ، خوردنشان، سلامتی تنشان آنچنان که بایست برسند و دچار زیانهای فاحشی شده اند.
علاوه بر اینها رفتار انسانها در جمع با عده ای مخصوصا اگر، شاگردان یا مریدان باشند با وقتی که تنهایند یا فقط با فردی ملاقاتی خصوصی دارند، می تواند بسیار متفاوت باشد ، لذا داشتن خاطرات شفاهی از آنها درشناختن میزان جامعیت وجودیشان بسیار مفید است .
گرچه دوستان درطول مصاحبتشان، از مرحوم حا ئری کشف و کرامات زیادی را شاهد بوده اند و ایشان به قاعده " کرامت اولیاء را اضطرار است " گاهی ناچاراز اظهار چشمه هائی می شده ولی نه ایشان و نه دوستان تمایلی به افشاء آنها نداشتند تا مبادا پاره ای توهمات، حقایق والائی را به پوشاند . همه دوست می داشتند و دوست می داریم که ایشان به عنوان افشاء کننده و اصلاحگر بزرگ معارف حسی و شهودی شناخته شوند. اما امروز که ایشان بیش از شصت سال است که از میان ما رفته اند، شاید اظهار پاره ای از این اتفاقات خالی از لطف نباشد.
نگارنده که متاسفانه هیچ وقت در حضور ایشان نبوده است، این خاطرات را به نقل از دوستان بلا فصل ایشان بدون هیچ واسطه دیگر و با امانت کامل نقل و توضیحاتی بر آنها می دهد. باشد که کمکی در درک پاره ای از حقایق این خاطرات گردد.